In the name of God the Beneficent the Merciful

 

 رستوران

سه تا رفيق با هم ميرن رستوران ولي بدون يه قرون پول . هر کدومشون يه جايي ميشينن و يه دل سير غذا ميخورن و اولی ميره پاي صندوق و ميگه : ممنون غذاي خوبي بود اين بقيه پول مارو بدين بريم : صندوقدار : کدوم بقيه آقا ؟ شما که پولي پرداخت نکردي . ميگه يعني چي آقا خودت گفتي الان خورد ندارم بعد از صرف غذا بهتون ميدم . خلاصه از اون اصرار از اين انکار که دومی پا ميشه و رو به صندوقدار ميگه : آقا راست ميگن ديگه ، منم شاهدم وقتي من ميزمو حساب کردم ايشون هم حضور داشتن و يادمه که بهش گفتين بقيه پولتونو بعدا ميدم . صندوقداره از کوره در رفت و گفت : شما چي ميگي آقا ، شما هم حساب نکردي ! بحث داشت بالا ميگرفت که ديدن سومی نشسته وسط سالن و هي ميزنه توي سرش . ملت جمع شدن دورش و گفتن چي شده ؟ گفت : با اين اوضاع حتما ميخواد بگه منم پول ندادم . =)))))))


   

اعتصاب زن ها !

سه تا زن انگلیسی ، فرانسوی و ایرانی با هم قرار میزارن که اعتصاب کنن و دیگه کارای خونه رو نکنن تا شوهراشون ادب بشن و بعد از یک هفته نتیجه کارو بهم بگن !

 

بعد از انجام این کار دور هم جمع شدن ، زن فرانسوی گفت : به شوهرم گفتم که من دیگه خسته شدم بنابراین نه نظافت منزل، نه آشپزی ، نه اتو و نه . . . خلاصه از اینجور کارا دیگه بریدم .
خودت یه فکری بکن من که دیگه نیستم یعنی بریدم !
روز بعد خبری نشد ، روز بعدش هم همینطور .
روز سوم اوضاع عوض شد، شوهرم صبحانه را درست کرده بود و آورد تو رختخواب من هم هنوز خواب بودم ، وقتی بیدار شدم رفته بود . 

 

زن انگلیسی گفت : من هم مثل فرانسوی همونا را گفتم و رفتم کنار .
روز اول و دوم خبری نشد ولی روز سوم دیدم شوهرم لیست خرید و کاملا تهیه کرده بود ، خونه رو تمیز کرد و گفت کاری نداری عزیزم منو بوسید و رفت .

 

 

زن ایرانی گفت : من هم عین شما همونا رو به شوهرم گفتم !
اما روز اول چیزی ندیدم !
روز دوم هم چیزی ندیدم !
روز سوم هم چیزی ندیدم !
شکر خدا روز چهارم یه کمی تونستم با چشم چپم ببینم !

        
 
 
 
 
 
 
 



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 17:29
milad

                     



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 17:19
milad

       nom8z0nzuq25strsj3uf.png



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 17:14
milad

 

yj65n0krt389gs9h1lw.jpg



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 17:12
milad

 



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 16:20
milad

 پلیس ژاپن راهکار جدیدی را برای حمل نقل بی دردسر خودرو های خلاف کار یافته است کارایی و قابلیت این موتورسیکلت در چند عکس زیر کاملا مشخص است. نه جرثقیل میخواهد و نه وانت و یا خاور و ...! همه با یک موتورسیکلت و یک نفرکه همان موتورسیکلت و پلیس می‌توانند باشند قابل انجام است.(واقعا كه كارشون با كلاسه)

ایده متفکرانه پلیس ژاپن برای حمل خودرو


اما پلیس ایران هنوز شکایات زیادی را مبنی بر صدمه دیدن ماشین های خلاف کار دریافت می کند شکایاتی که نشان از حمل غیر استاندارد دارد.
 

ایده متفکرانه پلیس ژاپن برای حمل خودرو

ایده متفکرانه پلیس ژاپن برای حمل خودرو

ایده متفکرانه پلیس ژاپن برای حمل خودرو

در حالی که برای جلوگیری از آسیب دیدگی بدنه و همچنین از لحاظ فنی هنگام انتقال خودروهای متخلف به پارکینگ باید از خودروهای ویژه دارای تجهیزات کافی استفاده شود، اما مشاهدات شهروندان و بخصوص رانندگان که نظاره گر انتقال خودروهایشان توسط پلیس به پارکینگ هستند حکایت دیگری دارد.

ایده متفکرانه پلیس ژاپن برای حمل خودرو



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 16:6
milad

  یکی از بدترین لحظه های زندگی!




برای شما هم پیش اومده؟!



           
چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, :: 16:2
milad

 روزی استادی در کنار دریا راه می رفت که نوجوانی نزد او آمد و گفت:


«استاد! می شود در یک جمله به من بگویید بزرگترین حکمت چیست »

استاد از نوجوان خواست وارد آب بشود.

نوجوان این کار را کرد.

استاد با حرکتی سریع، سر نوجوان را زیر آب برد و همان جا نگه داشت، طوری که نوجوان شروع به دست و پا زدن کرد.

استاد نوجوان وحشت زده از آب بیرون آمد و با تمام قدرتش نفس کشید.

او که از کار استاد عصبانی شده بود، با اعتراض گفت:
 « استاد ! من از شما درباره حکمت سؤال می کنم و شما می خواهید مرا خفه کنید »

استاد دستی به نوازش به سر او کشید و گفت:
«فرزندم! حکمت همان نفس عمیقی است که کشیدی تا زنده بمانی.

هر وقت معنی آن نفس حیات بخش را فهمیدی، معنی حکمت را هم می فهمی!» 


           
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 11:41
milad

 ژاپن: به شدت مطالعه می کند و برای تفریح ربات می سازد.

یول
مصر: درس می خواند و هر از گاهی بر علیه حسنی مبارک، در و پنجره دانشگاهش را می شکند.

هند: او پس از چند سال درس خواندن عاشق دختر خوشگلی می شود و همزمان برادر دوقولویش که سالها گم شده بود را پیدا می کند. سپس ماجراهای عاشقانه واکشنی (
action) پیش می آید و سرانجام آندو با هم عروسی می کنند و همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود!
قلب
عراق: مدام به تیر ها و خمپاره های تروریست ها جاخالی می دهد ودر صورت زنده ماندن درس می خواند

چین: درس می خواند و در اوقات فراغت مشابه یک مارک معروف خارجی را می سازد و با یک دهم قیمت جنس اصلی می فروشد!

اسرائیل: بیشتر واحدهایی که او پاس کرده، عملی است او دوره کامل آموزشهای رزمی و کماندویی را گذرانده! مادرزادی قصاب به دنیا می آید!شیطان

گینه بی صاحاب!: او منتظر است تا اولین دانشگاه کشورش افتتاح شود تا به همراه بر و بچ هم قبیله ای درس بخواند!

کوبا: او چه دلش بخواهد یا نخواهد یک کمونیست است و باید باسواد باشد و همینطور باید برای طول عمر فیدل کاسترو و جزجگر گرفتن جمیع روسای جمهوری امریکا دعا کند!

پاکستان: او بشدت درس می خواند تا در صورت کسب نمره ممتاز، به عضویت القاعده یا گروه طالبان در بیاید!

اوگاندا: درس می خواند و در اوقات بیکاری بین کلاس؛ چند نفر از قبیله توتسی را می کشد!

انگلیس: نسل دانشجوی انگلیسی در حال انقراض است و احتمالا تا پایان دوره کواترناری !! منقرض می شود ولی آخرین بازماندگان این موجودات هم درس می خوانند!

ایران:  سرکلاس عمومی چرت می زند خوابو سر کلاس اختصاصی جزوه می نویسد! معمولا لیگ تمام کشورهای بالا را دنبال می کند!زود خسته ميشود

عاشق عبارت «خسته نباشید» است، البته نیم ساعت مانده به آخر کلاس!تمامي جزوات درس ها را جمع اوري ميكند ودر كاغذ كادو ميپيچد تاشب امتحان انها را دراورد و نگاهي بكند

سر كلاس اصلا اهل چاپلوسي نيست .

هر روز دوپرس از غذای دانشگاه را می خورد و هر روز به غذای دانشگاه بد و بیراه می گوید!کلافه او سه سوته عاشق می شود! اگر با اولی ازدواج کرد که کرد، و الا سیکل عاشق شدن و فارغ شدن او بارها تکرار می شود! جزء قشر فرهیخته جامعه محسوب می شود ولی هنوز دلیل این موضوع مشخص نشده که چرا صاحبخانه ها جان به عزرائیل می دهند ولی خانه به دانشجوی پسر نمی دهند!شیطان

خیابان متر می کند،! همه کار می کند جز اینکه درس بخواند

 نسل دانشجوی ایرانی درس خوان در خطر انقراض است! از من می شنوین بی خیال دانشگاه بشین بهتره

 (تفریحات بهتر و کم دردسرتر هست)مژه

خود دانید.از خود راضی



           
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 11:34
milad

 هیچ کس علاقه ای ندارد که در هوای سرد دستش را از جیب بیرون بیاورد و با تلفن همراه صحبت کند و حتی اگر در هوای سرد دستکش هم در دست باشد شماره‌گیری با موبایل سخت است و نگه داشتن آن هم همین‌طور و ممکن است از دست سر بخورد.

دستکشی که در سرما موبایل می شود + عکس
 

این مسئله باعث شده تا عده‌ای از مهندسان خوش ذوق دستکشی بسازند که با آن نیازی به در دست گرفتن تلفن برای جواب دادن نباشد، این دستکش دارای یک میکروفون در انگشت کوچک و بلند گویی در نوک انگشت شست است و از طریق بلوتوث به گوشی متصل می‌شود.

دستکشی که در سرما موبایل می شود + عکس
 

برای شماره گیری با این دستکش تنها کافیست که با فعال کردن فرمان صوتی گوشی انگشت کوچک را به دهان نزدیک کرده و نام فرد مورد نظر را گفت، این ایده جالب قطعا برای کشورهای سرد سیری و فصول سرد سال مناسب است اما استفاده کنندگان این دستکش تا زمانی که مردم این اختراع را بشناسند و به آن عادت کنند باید با نگاه‌های بهت زده دیگران کنار بیایند.



           
پنج شنبه 20 مهر 1391برچسب:, :: 11:14
milad
درباره وبلاگ


welcome to my weblog
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان bartarin و آدرس taktarinha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 152
بازدید کل : 2048
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


کد ساعت -->